اخبار سیاسی و اقتصادی ایران

  • ۰
  • ۰

♪♪♪♪♪♪




رادیو جوان

رادیو جوان,radiojavan,radiojavan

بغض به مفهوم دردایی که رسیدن به گلوت

بغض به مفهوم تنهایی کرده هیچکی پهلوت

بغض بغض

بغض به مفهوم که غرورت نزاره بریزن اشکات

بغض به مفهوم حرفایی که خشک شدن پشت لب هات

بغض بغض

بغض یعنی شبهایه تنهایو خرابی

بغض به مفهوم فکرو خیالش نزاره بخوابیی

بغض به مفهوم جز رفتن دیگه هیچ راهی نداری

بغض یعنی که هنوزم اونو دوسش داری

بغض به مفهوم خنده های ساختگی

شکنجت بکنن تو مبدا آخ بگی

تمام منتظر اینن یه جایی گاف بدی

بکوبنت زمین که فردا نتونی راه بری

بغض به مفهوم یه بحران پنهان

برم کنسرت ولی به عنوان مهمان

بغض به مفهوم پا به سن بزارم

بازم نمیتونم تو ایران پا به سن بزارم

انگار واسه بالا رفتن وجود داره یه راه

بمال

ولی خدا غروب داده به ما

چرا

بعد این تمام بدو بدو

تا آخرشم رسیدی به فرودگاه امام

بغض یه زن یه مرد ساکته

یه دست پاسته یه دست ساکته

کی تئ اون لحضه قادر به درک حالته

هیچکی

بغض لحضه ترک خاکته

نگو بی ملاحضه هست نگو بی ادبه

چون که بعضی وقتا گاهی حرفا میطلبه

مهم اینه که دلتو به یه جهان یه واقعی قرص کردی

آدم بیدار حقیقت رو دید

بغض یعنی یه فرزند تو دار

به یه لبخند رو کار

که از دورن شکسته شده با یه حسرت یه تومار حرف

تو خونه ای که یه دم جنگو طوفان

بعد تمام خسته شدن و پدر رفته تو حال

جا انداختو خوابید خونه پادگانه

فردا مامان زجه بانوان تویه دادگاهه

صداش گرفته دل شکسته هنجره خشک

طلاق

این کلمه روح بچه رو کشت

بغض یعنی دورغ بوده حس تو به من

مفصله داستان اش گذاشتم ورس دو بگم

ی اون فردی که میخواستی

نداری دیگه پیشت

حرف نگفتت درد نهفتت رو نیز میشه

بغض یعنی حسرت اون چیزایی که نداشتی

بغض به مفهوم هیچ نشد اونجوری که میخواستی

بغض بغض

بغض به مفهوم زخمایی که جا مونده از دوست یت

بغض به مفهوم بهتر نشه دیگه این درد عمیقت

بغض بغض

تمام از غریبه میل کردن من از خودیی

تو ای که میخواستی هر وقت که هوس کنی

با تغییرا و تخریبات منو تو قفس کنی

پس اینکه من هستم تو ساختی نگو عوض شدی

نمیتونی بگی عوض شد نسبت به تو رفتارم

از دور ورو اطرافیات بپرس در بارم

وقت ی من پات وایستآدم بدون منم حق دارم

ولی کسی پایه من واینستاد به جز شلوارم

من حلقه تو دستت خواستم از تهه دلمو

تو میخواستی بزنی همون حلقه رو به گوشم

میخواستی برات لبـاس برده رو بپوشم

تو از اونا ها بودی که فقط میخوان قلبمو بدوشن

داستان اونجا با طعم شد که از ما خسته شد

تا دلم وابسته شد درای وا بسته شد

یادو خاطرهات کلمه های ارزشمند و

کنار نیز دیگه جمع کرد رو کاغذ نشوند

ولی این روزا نمی مونن می گذرن

یه روزی با ولوم خنده هامو تمام میشون

یه روز که من بالامو اونا فقط در جا میزنن

فردا هر جا میپرم با ده تا اسباتیک زدم

ولی تو فقط دلیل آشتیم بودی با جهان

تو اون کسی که خواستیم بودی

تورو خودم دیدم تو کاش تیم بودی با من

تو تنها دونه ای کاشتیم بودی

داشتیم لوتی ؟

من بد عادتت کردم نه

رفتی تمام جا گفتی من آدم ش کردم

بلد خان با دوتا کار شدی طلب کار

من که صد مساوی حال دآدم که تبهکار

بزار دست تو تو این رابطه رو بشه

میدونی اونکه تو یه جمع ساکته تو چشه

یکی پیدا میشه که بهت نخ بده

که بشینی بد منو جوری بگی که طرف بهت حق بده

ببیین این نخا مثل نخ دندونه

واسه اونا تمام چی یه شب گرمه فردا یخ بندونه

خلاصه اینم آخرین ورسه

برو روم نیار تو دلت بگو آفرین پسر

بغض یعنی شب هایه تنهاییو خرابی

بغض یعنی فکرو خیالش نزاره بخوابی

بغض یعنی جز رفتن دیگه هیچ راهی نداری

بغض یعنی که هنوزم اونو دوسش داری

  • ۹۵/۰۳/۲۷
  • سروش عاشوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی